۱۳۸۸ مرداد ۱۶, جمعه

خداوندگار سخن

سعدی خداوندگار سخن سخنش را در کتابش چنین آغاز می کند:
به نام خداوند جان آفرین
جکیم سخن در زبان آفرین
عزیزی که هر کز درش سر بتافت
به هر در که شد هیچ عزت نیافت
سر پادشاهان گردن فراز
به درگاه او بر زمین نیاز
چنان پهن خوان کرم گسترد
که سیمرغ در قاف قسمت برد
نه ادراک بر کنه ذاتش رسد
نه فکری به حد صفاتش رسد




هیچ نظری موجود نیست: