۱۳۸۸ مرداد ۱۶, جمعه

شعری از زنده یاد خسرو گلسرخی

سخنم را بشنو
راستی مسخره است
مثلاً چقدر مسخره است که در آبادی ما
گرگ چشم میشی گله 
همان چوپان است
و به جان همتان ، قابله آبادی
عیال همان گورکن است
و همان منبر و محرابی که در تکیه آبادی ماست
پیشخوان عرق اراذل و اوباش است
ژاندارم شغال است
این هم نظر مرغ و خروسهای ده ماست


هیچ نظری موجود نیست: